rss صفحهاصلی بینالملل ایران اجتماعی اقتصادی سیاسی ورزشی فرهنگوهنر معرفیاستان شهرستانها ثبتخبر دربارهما تماسباما پیوندها آرشیو | ||||
![]() به گزارش شمالغرب ؛ بعد از منتفی شدن الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری ارس، ایرج بیگدلو فرماندار قبلی این شهرستان، در دلنوشته ای به قلم خود درباره منتفی شدن این الحاق پرداخته که متن این دلنوشته که نسخه ای از آن به دفترپایگاه اطلاع رسانی آران مغان نمابر شده است، بدین شرح است: سرخوردگی حُزن و اندوه، مجال اندیشیدن و نوشتن را نمی دهد، چگونه بنویسم؟ و چه بنویسم؟! وقتی افکارم پریشان، قلبم از غم و اندوه نالان و از نامهربانیها به درد آمده است. چگونه و به چه زبانی و به چه کسی باید این اندوه جانکاه را برد وقتی دوست، دشمن است!!! از که باید بخواهم سنگ صبورم و التیام بخش آلام درونم باشد؟ چرا که درد تاریکیست درد خواستن رفتن و بیهوده خود را کاستن... اما باید گفت، باید نوشت، فرقی نمی کند برای چه کسی، برای خودم، برای آنان که از جنس خودم بودند، برای آنان که امیدشان ناامید گشته، برای آنان که غم و اندوه آنان کمتر از من نیست، برای آن یاران خدومی که با من پرکشیدند و خندیدند و گریستند، برای همکارانم، برای مردم مظلوم و قدرشناس پارس آباد و بیله سوار، برای عشایر غیرتمند و دوست داشتنی، برای آنان که مهربانیشان به وسعت دشت مغان بود، برای آنان که من را دوست داشتند و از صمیمیت و مهربانی آنان توان و انرژی می گرفتم، آری برای هیچکس نه، اما برای آنان باید نوشت، بخاطر همکارانم باید نوشت، پس برایشان مینویسم که این روزها بس غمگینم، برایشان می نویسم که درد سنگینی قلبم را آزار می دهد، دردی از ناگفته ها، دردی از جنس سکوت. اما نه اینگونه نه با این ادبیات، خدایا نیاز به آرامش دارم، باید نماز بخوانم و آرام شوم چرا که خود فرموده ای: أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، دوگانه ای (نماز دو رکعتی) خواندم از سر نیاز بر آستان حضرت بی نیاز، همچنان شد که خود فرموده بود: بدرستی که یاد خدا آرامش دلهاست. پس متوسل به کلام الله مجید می شوم تا سکینه قلبم گردد، وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ، و همه با روح وحدت ایمانی، پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه اختلاف و تنازع نپوئید که در اثر تفرقه ترسناک و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد بلکه همه باید یک دل و پایدار و صبور باشید که خدا همیشه با صابران است. (سوره انفال آیه 46) وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَـئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ، و شما مسلمانان مانند ملتی نباشید که پس از آن که آیات و ادله روشن برای هدایت آنها آمد باز راه تفرقه و اختلاف را پیمودند که البته برای چنین مردمی عذاب سخت خواهد بود. (سوره آل عمران آیه 105) چه آیات پر مغز و محتوایی، این کلام خداست که نه تنها وحدت میان دلهای مومنان را ضروری می داند بلکه وحدت امت را سبب مصونیت دین، تائید الهی و نصرت دانسته و در مقابل وجود تفرقه را عامل ضعف مسلمین و از بین رفتن عظمت و شوکت مسلمین دانسته است. و چقدر ما با این واژگان تفرقه و نصرت، آشنای بیگانه ایم!!! می اندیشم و می اندیشم که آیا در پارس آباد واقعاً کسی هست که نداند این تفرقه میان مسئولان بوده که امروز امید آنان را به ناامیدی بدل نموده است؟!! آیا واقعاً در پارس آباد کسی هست که نداند رمز موفقیت در تحقق فرصت استثنایی و تاریخی که برای مغان بوجود آمده بود در آتش نفاق و تفرقه سوخت و بی تدبیری شراره های این مهیب سوزنده را شعله ورتر نمود؟!!! و آیا کسی شک دارد که رمز نصرت و موفقیت در آخرین ایستگاه تصویب الحاق پارس آباد، بیله سوار و گرمی به منطقه آزاد تجاری ارس، همانا وحدت و همدلی میان مسئولان بود که تبدیل به مانور قدرت نمایی میان آنان شد. کاش می دانستیم که در پیگیری مطالبات مردم، تدبیر و کیاست لازم است نه دعوا و تهدید و ارعاب. کاش می توانستیم بفهمیم که نوع عملکرد ما موجب اعتماد یا سلب اعتماد مردم نسبت به نظام و حاکمیت است. چه احساس عجیبی دارم، یاد آن قضاوت علی(ع) در خصوص ادعای دو زن بر سر کودکی افتادم که هر دو ادعا می کردند مادر آن کودک می باشند و هیچکدام هم از ادعای خود کوتاه نمی آمدند که آن حضرت برای تشخیص سره از ناسره فرمود شمشیر مرا بیاورید تا این کودک را به دو نیم تقسیم کنم و هر قسمت آن را به یکی از این زنان بدهم. و در این لحظه بود که مادر واقعی کودک جهت حمایت از کودک و برای اینکه آسیبی به کودک دلبندش نرسد گفت، یا علی من از حق خود گذشتم کودک از آن من نیست و... زن دوم که تحت تاثیر مهرمادری وی قرار گرفته بود پس از دیدن این صحنه، با گریه به کذب بودن ادعای خود اقرار نمود. چند ماه قبل که پس از تحمل نامهربانیهای زیاد از سوی برخی مسئولان ناچار به استعفا گردیدم و برخی ها به اصطلاح از حول حلیم در دیگ افتاده و با مصوبه ای مقدماتی که هنوز در شورایعالی قطعی نشده بود اقدام به مصادره اقدامات نمودند و برای خود عکسهای یادگاری انداختند و در و دیوار شهر را مزین به این عکسهای یادگاری نمودند، حس همان مادری را داشتم که برای مصون ماندن فرزندش از گزند و آسیب از حق مادری خود گذشت. چه زیبا فرمود امیرالمومنین علی(ع) در مزمت و سرزنش اهل کوفه که یا أشباه الرجال ولا رجال... ای مردنمایان نامرد انصاف داشته باشد... آری آن روز گذشتم تا این کودک خوش قدم که برای اهالی مظلوم و زحمتکش پارس آباد، بیله سوار و گرمی امید را به ارمغان آورده بود آسیب نبیندچون تفرقه و انشقاق را همانند سمی مهلک بر پیکر نحیف این کودک میدانستم. اما امروز گذشتن جفاست. جفاست در حق همکارانم. جفاست در حق مردمی که لبخند بر لبانشان خشکید و امیدشان ناامید شد. جفاست که اگر نگویم در همان روز خداحافظی ام از پارس آباد و معرفی فرماندار جدید ده ها بار از اعضای جلسه، کارشناسان مربوط به دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد تجاری و مسئولان آن از جمله آقای دکتر آهنگران(مشاور ارشد آقای مهندس ترکان)، آقای دکتر داداش زاده (مسئول تیم بررسی کننده الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری ارس) آقایان دکتر کلانتری، مرعشی و ... عاجزانه خواهش نمودم و آنها را سوگند دادم به روح امام(ره) که مردم پارس آباد را از این فرصت تاریخی و استثنایی محروم ننمایند. خدایا، بار پروردگارا شاهد بودی که چگونه از آنان طلب یاری و مساعدت می نمودم و شاهد و گواهی که هر آن چه از دستم برمی آمد برای این مردم قدرشناس انجام دادم که فرموده ای وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (شماره تماس تمام این عزیزان جهت استعلام صحت و سقم عرایضم آماده ارائه می باشد) در همان روز جلسه کارشناسان و کمیسیون قبل از جلسه اصلی دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد که در جلفا برگزار شد یعنی فردای تودیع اینجانب، دو اتفاق مهم برای شهرستان پارس آباد در حال رقم خوردن بود. اول: تعیین و تکلیف الحاق یا عدم الحاق و تعیین مساحت و مکان یابی نقاط الحاقی که جلسه آن در شهرستان جلفا و در دفتر مدیرعامل محترم منطقه آزاد تجاری ارس و با حضور استاندار اردبیل تشکیل می و دوم: حضور مقام محترم ریاست جمهوری درکشور جمهوری آذربایجان بود ، که یکی از موارد ی که ماهها برای طرح آن در این دیدار مقدمه سازی شده بود طرح باز گشایی گمرک اصلاندوز بود . اما در کمال تعجب برخی از آقایانی که بیش از همه عکس یادگاری برای خود انداختند و در تریبونهای مختلف از آن بهره برداری تبلیغاتی کردند، نه تنها در هیچکدام ازاین دوواقعه ی مهم و تاریخی حضورنداشتند بلکه حتی زحمت یک تماس تلفنی را نیز برای رایزنی به خود ندادند. در حالی که نامه های فرمانداری به وزرای محترم امور خارجه، اقتصاد، و ارتباطات در سوابق فرمانداری موجود است و در دیدارها و ملاقاتهای حضوری صورت گرفته توسط شخص اینجانب با رئیس کل گمرکات کشور ، حتی نحوه نگارش بند مربوط به بازگشایی گمرک اصلاندوز در موافقتنامه روسای جمهور ایران و آذربایجان، با راهنمایی شخص دکتر کرباسیان رئیس کل گمرکات کشور در این ملاقاتها مشخص شده بود... جفاست اگر نگویم در هیچکدام از پیگیریها در موضوع منطقه آزاد تجاری، هیچ یک از مسئولان استانی و نماینده محترم حتی در حد گرفتن یک وقت ملاقات با مسئولی در تهران، با من همکاری نداشتند و چقدر سخت است وقتی که می بینم آنها در برخی از مصاحبه های خود مدعی هستند تمام ملاقاتها و پیگیریهای مرا آنها را هماهنگ می کردند ای کاش چنین بود که اگر اینگونه بود، پس یا ایها الرجال. عکسهای یادگاریتان را که گرفتید، مصاحبه های بلند بالایتان را انجام دادید، مصادره به نفع و بدور از انصاف که نمودید و در تمامی این موارد علی رغم کم لطفی ها و بی مهری هایتان و صرفاً در جهت مصلحت عمومی سکوت کردم، پس چه شد که اینگونه شد؟! مگر این شما نبودید که در مصاحبه و سخنرانیهایتان کاتولیک تر از پاپ شده و انا رجل می گفتید، پس چه شد که اینگونه شد؟! چه شد که غنچه امید مردم غریب و مظلوم مغان بازنشده پرپر شد؟! همواره گفته ام و بازهم می گویم که در انجام اینگونه موارد، لازم است همه دست به دست هم بدهند قطعاً انجام کارهای به این بزرگی نه در شرح وظایف فرمانداری ها تعریف شده و نه در توان یک فرماندار است اما علی رغم تمام زحمات شبانه روزی همکارانم در فرمانداری، من فرماندار این زحمات را در حد یک نامه رسان تنزل دادم. آری، در حق همکارانم جفا نمودم تا شاید انگیزه و اشتیاق شما را برای نتیجه بخشیدن این طرح فزونتر نمایم اما بی پرده می گویم شما چناندر ضیافت هایی متکبرانه تبلیغاتی خودتان دچار بدمستی شدید که انصاف را از یاد بردید و با حاشیه راندن زحمات کارکنان شریف فرمانداری و برخی افراد دلسوزشورای تامین شهرستان، تلاش نمودید همه چیزرا به نام خود ثبت و ضبط نمائید و متاسفانه تفرقه و اختلاف نیز چاشنی این بدمستی شد تا حدی که از ادامه پیگیری غفلت نمودید و فراموش کردید که همه مسئولان در نظام مقدس جمهوری اسلامی نوکر و خدمتگزار مردم هستند و به قول امام (ره): مردم ولی نعمت ما، و ما دعایای مردم هستیم. حکایت شما، حکایت دانش آموز تنبلی است که ثلث اول و دوم را با کمک معلم خصوصی و والدین نمره قبولی گرفته(آنهم ناپلئونی) اما در خردادماه و در امتحان نهایی ثلث سوم با تجدید از معدل رفوزه شده باشد! شاعر مرحومه پروین اعتصامی می فرماید: ما نمی پوشیم عیب خویش از دیگران عیبها دارند و از ما جملگی پوشیده اند فتنه ها دیدیم اندر دفتر و طومارشان دفتر و طومار ما را زان سبب پیچیده اند ما سبکباریم از لغزیدن ما چاره نیست عاقلان با این گران سنگی چرا لغزیده اند عالیجنابان وعالیمقامان؛ در آزمون الحاق منطقه آزاد تجاری که با تجدید نمره رفوزه شدید، مردم مغان مردمی هستند با روحیه عشایری، و روحیه عشایری روحیه ای است سرشار از عطوفت و مهربانی و گذشت، و من اطمینان دارم که آنان بزرگوارانه در انتظار خواهند نشست تا بدانند قدرالسهم منطقه آنان از مصوبه اخیر شورایعالی مناطق آزاد تجاری مستقل اردبیل چگونه تعریف خواهد شد. اما شما را برحذر می دارم از آزمونهای دیگری که متاسفانه آنها را نیز فراموش نموده اید، آزمونهایی مثل بلاتکلیفی فرودگاه پارس آباد، تعیین تکلیف روستاهای ابقایی و انتقالی، جمع کردن بساط کشتارگاه جاده پارس آباد به اردبیل و اخذ ماده 215 قانون برنامه توسعه پنجم مبنی بر تعریض و چهارخطه نمودن جاده پارس آباد به اردبیل، بازگشایی گمرک اصلاندوز و ارتقای این بخش به شهرستان و آزمون اتخاذ تدبیر لازم جهت تامین آب زراعی کشاورزان در سال 94 و ... لذا لازم می دانم که از باب مومن به برادر دینی خود به شما بزرگواران توصیه نمایم که دست از تفرقه و به رخ کشیدن قدرت برای یکدیگر بردارید و برای موفقیت در آزمونهای فوق الذکر برنامه ریزی نمائید چرا که اگر خدای ناکرده در این آزمونها نیز رفوزه شوید بدون شک مردم مدیران این مدرسه هستند پرونده هایتان را در زیر بغل مبارکتان گذاشته و بطور کلی از مدرسه اخراجتان خواهند نمود. نزدیک صبح است، کمی سبک شدم، چقدر نوشتن خوب است، چقدر درد دل کردن با مردم انسان را آرام می کند دوست داشتم این مطالب را در جمع صمیمی اعالی قدرشناس پارس اباد می گفتم امام الان نه فرماندارم و نه تریبونی در اختیار دارم پس می نویسم برای خودم برای اینکه از درد تخلیه شوم برای اینکه از کنار این ظلم در حق مردم پارس آباد بی تفاوت نگذشته باشم. چون میدانم که آنها نیز مثل من ناراحت و از لغو الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری شوک زده اند و چقدر من دوست داشتم بجای این واژه بد ترکیب «شوک زده» از واژه زیبای «ذوق زده» استفاده می کردم تا ادامه آن پیام تبریک باشد بر مغان و مغانیان عزیز. افسوس که در سایه تفرقه و بی تدبیری برخی مدعیان، این پیام تبریک در گلوی من خشکید و آرزویم را در خصوص نصب تابلوی منطقه آزاد تجاری بر باد داد. و من چقدر دلم می خواهد با صدای بلند فریاد بزنم بر سر مسئولانی که باید برای گرفتن حق مردم مغان ، این چند قدم آخر را محکمتر بر می داشتند اما ایستادند و برای یکدیگر خط و نشان کشیدند ، ننگ بر کسانی که غنچه ی نشکفته ی امید را دردل مردم قدرشناس مغان پرپر کردند و مصوبه ای که در تمام کارگروهها و کمیسیونها بنام مغان و در امتداد رودخانه ی ارس بود را بر باد دادند ، پس آیا حق ندارم که فریاد بزنم: یا سفها الاهلام کلاهتان را بالاتر بگذارید چرا که به لطف بی تدبیری شما مغان شد اردبیل و بالیغلو چای شد ارس! اما این پایان کار نیست چون پایانی برای قضیه نیست، چرا که نه گوسفندان عاقل می شوند و نه گرگها سیر... فقط خواهش می کنم به مردم مغان دروغ نگوئید، به شعور آنان توهین نکنید؛ چرا که اگر بعضی ها یادشان رفته که چه حریصانه گوی سبقت را از مردم در رساندن خبر الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری می ربودند، اما مردم یادشان نرفته. مطلب طولانی شد خواستم نوشته ام را به پایان برسانم اما دیدم ممکن است برخی سوء تفاهمات در دل نوشته هایم باشد. لذا لازم میدانم به عرض برسانم که ناراحتی من از تصویب منطقه آزاد تجاری مستقل اردبیل نیست بلکه بر عکس قطعاً از این موضوع استقبال نموده و ضمن تقدیر و تشکر از استاندار محترم این دستاورد مهم و مبارک را به محضر شریف تمامی اهالی استان اردبیل بویژه شهرستان اردبیل تبریک و تهنیت عرض می نمایم و اتفاقاً این موضوع با توجه به پتانسیل های اردبیل در کنار ضرورت الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری ارس از جمله موارد مورد حمایت و پیشنهادی اینجانب نیز بوده است (مراجعه به متن سخنرانی حقیر در نماز جمعه پارس آباد-هفته بعد از سفر ریاست محترم جمهور). اما تصویب این طرح در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در صورت تصویب نمایندگان محترم قطعی و اجرایی خواهد شد که با توجه به موارد مشابه تصویب آن تا پایان دوره فعالیت مجلس فعلی بعید به نظر می رسد؛ مگر اینکه نمایندگان محترم با پریز از هر گونه تفرقه نسبت به طرح آن در صحن علنی مجلس اهتمام ویژه ای داشته باشند. در صورتیکه الحاق پارس آباد به منطقه آزاد تجاری ارس با توجه به اینکه مجلس شورای اسلامی در مصوبه ایجاد منطقه آزاد تجاری ارس به دولت اجازه توسعه در حاشیه رودخانه ارس را داده است. الحاق پارس آباد، بیله سوار و گرمی دیگر نیازی به اخذ مصوبه مجدد مجلس نداشته و بلافاصله تابلوی منطقه آزاد تجاری پس از مصوبه شورایعالی مناطق آزاد در این مناطق نصب، و طرح وارد فاز عملیاتی و اجرایی می شد. اما الان لقمه آماده از دهان اهالی این سه شهرستان خارج شده و به آنها گفته شده که به قابلمه ای که بر روی گاز آشپزخانه مجلس قرار دارد چشم بدوزند تا انشاا... از آن قابلمه غذایی برای اهالی کل استان خارج شود، البته به شرطی که هم داخل قابلمه پر از غذا باشد و هم عکس یادگاری گرفتن و ... باعث نشود که یادمان برود زیر قابلمه را روشن کنیم وگرنه همین ستمی که بر مردم شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار و گرمی رفت بر آنان نیز روا خواهد شد و قابلمه خالی نصیبشان می گردد. البته این قابلمه های خالی محاسنی نیز دارند از جمله اینکه می توان این قابلمه ها را نگه داشت و در وقتش برای کسانی که از حقوق مردم دفاع نکردند، مافع فردی را بر منفعت عمومی ترجیح دادند و مایه ضعف تضییع حقوق مردم شدند آشی پخت که اصطلاحاً یک وجب روغن داشته باشد. صدای اذان صبح می آید و چه دلنشین و روحانیست این لحظات ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخیز که صاحب نفسانن و من اتبع الهدی ایرج بیگدیلو چهارشنبه هشتم بهمن ماه 93 مصادف با 8 ربیع الثانی 1436 و 29 جولای 2015 گفتنی است، مطالب فوق تنها دلنوشته ایرج بیگدیلو فرماندار قبلی شهرستان پارس آباد بوده که به آران مغان نمابر شده و این پایگاه بدون هیچ گونه دخل و تصرف در مطالب آن فقط به نشر آن اقدام کرده است» انتهای پیام/ اخبار استان اردبیل را اینجا بخوانید دیدگاههای ارسال شده ، پس ازتأیید توسط مدیر مسئول سایت منتشر خواهد شد. نظرات شما عزیزان: ![]() ![]()
مطالبمرتبط |
| |||